به نام خدا
از امروز فصل جوانی ، برومندی و عشق رو
در زندگی کوروش کبیرپادشاه سرزمین جاوید رو
به همراه شما مرور می کنم
ولی پیش از اون فصلی از نوجوانی پادشاه سرزمین جاوید
رو با هم بخونیم
امیدوارم لذت ببرین
نوجوانی کوروش کبیر پادشاه سرزمین جاوید
در دوازه سالگش کوروش آزادهاک ، ماندانا دختر خود و کوروش پسر او را احضار کرد در زمانی که کوروش به همراه مادر خود در نزد پدربزرگش بود به خوبی خود را در دل او و داییش جای داد و زمانی که ماندانا می باید نزد شوهرش برگردد ، فرا رسید .
آژادهاک به او گفت : کوروش را بگذار نزد من بماند
او جواب داد : من حاضرم موافق میل تو رفتار کنم ولی مشکل است او. را بر خلاف میلش این جا بکذارم
پس آژدهاک به کوروش چنین گفت : من در اینجا به تو اجازه می دهم هر موقع که خواستی نزد من بیایی و هرچه قدر خواستی از اصطبل سلطنتی از اسبان استفاده کنی و هر وقت خواستی به پارس برگرددی آنها را همراه خود ببری و پس از آموختن یواری با تیر و زوبین به شکار بروی
سخنان آژادهاک به به پایان رسید ، ماندانا از کوروش پرسید : مایلی در نزد پدر بزرگ بمانی یا با من حرکت می کنی ؟
کوروش بدون تردید و تانی جواب داد : خواهم ماند
مادر کوروش رهسپار شد و او نزد پدر بزرگ خود ماند . کوروش در ماد نیز بسان پارس تحت تعلیم قرار گرفت ، کوروش شاید اندکی فضول و پرحرف بود و این امر ناشی از تعلیم و تربیتی بود فراگرفته بود ، چه استادش او را بر آن داشته بود که هر چه می کند بگوید و در قضاوت کار دیگران ، همه ی دلایل آنها را بشنود علاوه بر این ، به سبب میل مفرطی که به کسب همه قسم اطلاعات داشت ، با هر کسی طرف گفتگو واقع می شد و سوالات متعدد می کرد و می کوشید از احوال مخاطب به درستی آگاه شود و چون دیگران از او سوالاتی می کردند ، با تیز هوشی خود ، پاسخی نیکو می داد . به عبارت دیگر از مبادرت به تمرینی که هنوز در آن مهارت نداشت ابا نمی کرد و هراسی به دل راه نمی داد ، بلکه با پافشاری و پشتکار فراوان می کوشید تا بر مشکلات آن فایق آید ، تا این که از همسن و سالان خویش در اسب سواری گوی سبقت را ربود .
کمبوجیه ( کامبیز ) پدر کوروش از شنیدن این اخبار ، غرق شادمانی و شعف شد و چون به او خبر دادند که کوروش به کارهایی دست می زند که شایسته مردان شجاع و کار آزموده است ، او را فراخواند تا امر تعلیم و تربیتش را بر طبق سنن و آداب پارسیان تکمیل کند .
داستانت جالب بود تا حالا نشنیده بودم.
ممنون
کاشک میگفتی که امروز هم روز ترویه بوده و سالگرد ظاهرا ازدواج یا خواستگاریه حضرت آدم و حوا...
چرا تو اونیکی وب دیگه کلیپ نمیزاری؟ ازت خبری نیست!!!
حالت خوبه؟ سرکارت میری؟
برای فردا هم که عرفه است التماس دعا
منتظرتیم عزیزم
مرسی که سر می زنی
الان هم توی اون یکی وب هستم