به نام خدا
سلام
فصل جوانی و برومندی و عشق کوروش کبیر رو تا اونجای خوندیم که کوروش کبیر با معشوقه خود خداحافظی می کنه و اینک ادامه ....
فصل جوانی و برومندی و عشق کوروش کبیر
قیام کوروش کبیر پادشاه چهار گوشه زمین
کورش به دربار پدر خود برگشت . او به هیچ عنوان ، خیال طغیان گری و شورش را علیه پدر بزرگ خود نداشت ، اما در آن سوی سرزمین پارس در مرکز فرماندهی ماد در دربار پادشا ه ، شخصی بود که بی صبرانه مترصد فرصتی بود تا اژدهاک ذا در آتش انتقام خویش بسوزاند . او هارپاگ سردار بزرگ مادی بود که پس از قتل فجیع فرزندش توسط پادشاه لحظه ای آرام و قرار نداشت .
هارپاگ در نامه ای به کوروش چنین نوشت :
(( ای پسر کامبیز ! خدا تو را حفظ کرد والا تو این قدر بلند نمی شدی . از آستیاگ ( اژدهاک ) قاتل خود انتقام بکش او مرگ تو را می خواست و اگر تو زنده ای از خدا و بعد از او از من است . گمان می کنم که قضیه از مطلعی و نیز از این که با تو چه رفتاری کردند و من چه مجازاتی شدم ، از این جهات که نخواستم تو را بکشم و تو را چوپانی سپردم . اگر به من اعتماد کنی ، شاه تمام ممالکی خواهی بود که اژدهاک بر آن حکمرانی می کند . پارسی ها را به قیام وادار و به جنگ مادی ها بیاور . اگر اژدهاک مرا فرمانده ی سپاه کند ، کار به دلخواه تو انجام خواهد یافت و هر گاه یکی دیگر از بزرگان ما را به الین سمت گمارد ، تفاوت نخواهد کرد ، چه نجبای ماد از همه زودتر از او بر خواهند گشت و برای سرنگون کردن او به سوی تو می پیوندند . . بدان و مطلع باش که در این جا لااقل همه چیز آماده است . آنچه را که به تو گفتم انجام ده و تاخیر جایز مدار .
بعد از نوشتن این نامه ، آن را در شکم خرگوشی گذاشت و به سوی مرزهای پارس حرکت کرد .شکارچی نزد کوروش رسید و خرگوش را به کوروش تحویل داد .
بعد از آن که کوروش از مضمون نامه مطلع شد به فکر فرو رفت ف روزها اندیشید تا به فکر همراه کردن پارسی ها با خود و حمله به سرزمین ماد افتاد
خیلی عالی بود واقعا .......










آپم بیا
مرسی