به نام خدا
فصل جوانی و برومندی و عشق کوروش کبیر
قیام کوروش کبیر پادشاه چهار گوشه زمین
کوروش به فکر همراه کردن بزرگان پارس افتاد ، پس نامه ای نوشت و تمامی روسای بزرگان پارس را به جلسه ای دعوت کرد و در آن جا کوروش نامه ی جعلی را گشود و مفاد آن را خواند و به آنها اعلام کرد که اژدهاک او را عنوان حاکم بر آنها گماشته است . بعد از آن امر کرد که هر یک داسی تهیه کنند . پارسی ها با سلاحی که کوروش گفته بود ، حاضر شدند در پارس ناحیه ی بود سرتا سر آن را خار پوشانده بود . به امر کوروش در یک روز ، این ناحیه ی وسیع ، عاری از خار و همئار شد . بعد از اتمام این کار ، کوروش گفت استراحت کنند و فردا نزد او بیایند ، فردای آن روز که پارسی ها به دربار کوروش وارد شدند ، خود را در میان ضیلفتی باشکوه دیدند با شادی و رضایت تمام پایان یافت . در انتهای مجلس کوروش ره به جمعیت کرد و خطاب به آنان گفت :
بین دیروز و امروز کدام را می پسندید ؟
پارسی ها جواب دادند
بین این دو روز اختلاف زیادی هست زیرا روز گذشته جز رنج و سختی چیزی نبود ، در حالی که امروز با انواع لذایذ پذیرایی شدیم .
کوروش که منتظر همین جواب بود ، به آنها گفت :
روز گذشته نمایانگر زندگی در بیابان بود و امروز نمایانگر زندگی در شهر است ، اگر خواهان زندگی همانند امروز هستید به سخنان من گوش دهید تا نه تنها این نعمت ها را داشته باشید ، که بسیاری چیزهایدیگر را نیز به دست آورید ، اما اگر خواهان آن نیستید ، انتظاری جز رنج و سختی نظیر آنچه دیروز با آن روبرو بودید از من نداشته باشید ، پس به فرمان من باشید تا مردانی آزاد شوید . من تصور می کنم که زنده ماندن من خواست خدا بوده تا بتوانم رهبری پارس ها را به عهده بگیرم و آنها را از سلطه ی مادها نجات دهم ، مادهایی که نه در جنگ و نه در هیچ جای دیگر بر پارس ها هیچ برتری ندارند . پس لازم است هر چه زودتر ، ماموریت خود را انجام داده علیه اژدهاک قیام کنیم .
این خطابه پارس های ناراضی از فرمانروایی ماد را به وجد آورد ، آنها فرمانروایی لایق یافته بودند که می توانستند با کمک او آزادی خود را بدست آورند ، پارس ها وفاواداری خود را به کوروش اعلام کردند .
مرسی فیروز جان ..........آپم بیا